سالهای اولیه عمر هر فرد که بدون شک از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی او به شمار می رود، سالهای شکل گیری شخصیت انسان است. در گذشته چنین می پنداشتند که کودک در سنین طفولیت، فقط نیاز به توجه و مراقبت جسمانی دارد و پرورش ذهنی، عاطفی، اجتماعی به عنوان یک عامل تعیین کننده در امر تعلیم و تربیت کودک به حساب نمی آمد.
 
تصور این بود که اگر کودک از نظر تغذیه ، پوشاک ، بهداشت، مسکن و امکانات تحصیلی در تنگنا نباشد، در رشد و بلوغ جسمانی و همچنین رشد استعدادهای تحصیلی از همه جلوتر خواهد بود.
 
اما امروزه این حقیقت به تجربه آشکار گردیده است که کودک در تمام مراحل رشد و بلوغ، نه تنها نیازمند توجه و مراقبت کامل جسمانی است، بلکه در تواناییهای احساسی، ادراکی، تخیلی و ذهنی و همچنین در مهارتهای کلامی و بدنی، نیاز مبرمی به محبت و راهنماییهای آگاهانه و علمی دارد.
 
غالبا اختلال و تنشهایی که در رفتار و اعمال جوانان در دوران بلوغ ظاهر می گردد، ناشی از کمبود توجه در دوران مهم و حساس طفولیت و نبودن برنامه های صحیح پرورشی در جهت رشد و باروری فکری و عقلانی افراد در این مرحله است. زمانی که مشکلات رفتاری و اجتماعی جوانان و بزرگسالان مورد تجزیه و تحلیل دقیق علمی قرار گیرد، این مسأله روشن می گردد که کمبود توجه و محبت و مراقبتهای پرورشی اولیا و والدین در نخستین سالهای زندگی کودک است که بعدها منجر به عدم سازش و انطباق او با محیط و همچنین به وجود آمدن انحرافات اخلاقی و اجتماعی و سرکشی نسبت به قوانین جامعه می گردد.
 
اساسی ترین مسأله در بهداشت روانی دوران هفت سال اول، مسأله آزادی در رشد و کسب تجربه است. در این دوران چون ذهن کودک هنوز رشد کافی نکرده، عملا برای تجزیه و تحلیل عقلی آمادگی ندارد و از طرفی حواس پنجگانه نقش بسیار مهمی در فعالیتها و عکس العملهای کودک به عهده دارد.نباید طفل را از بازی و فعالیتهای طبیعی بازداشت و در مقابل خواسته ها و تمایلاتش سد و مانع ایجاد کرد، بلکه کودک باید این دوران را به طور طبیعی و آزاد سپری کند، لذت ببرد، به بازی بپردازد، کنجکاوی و تجربه کند؛ اینها همه خود از اهداف تربیتی این دوران است.از طریق حواس، کودک به فعالیتهای حسی و حرکتی رو می آورد. او دوست دارد بدود، بازی کند، بجهد، جست و خیز کند و چیزهای جدیدی را در زندگی تجربه و کشف کند. لذا علاقه دارد به هر چیزی که در اطراف خود می بیند دست بزند و خود به تنهایی با حواسش آن را بیازماید و تجربه کند.
 
آزادی در استفاده و بهره گیری از حواس و عضلات است که زمینه ساز خلاقیت و رشد و شکوفایی حسی و حرکتی کودک می شود. در این دوران نباید کاری کرد که به سیادت و آقایی کودک لطمه ای وارد شود.
 
هنگامی که کودک با تمام قوا و نیروی خویش سرگرم بازی و فعالیت است نباید به او دستور داد، امر و نهی کرد ویا او را از جنب و جوش نشاط آورش بازداشت . والدینی در پرورش فرزند خود موفقند که فرصتهایی برای تربیت کودک خویش اختصاص دهند و نیز کشوری رو به رشد و پیشرفت است که بتواند امکانات و شرایط مناسبی جهت فعالیتها و جنب و جوش و بازی کودکان و نونهالان خود فراهم آورد. اگر کودک برای رشد خود محیط مساعدی پیدا کند و انرژی متراکم وجودی اش در شرایط و فضای مناسب و در جهت صحیح مصرف شود از لحاظ بهداشت روانی، تعادل روحی و اخلاقی خود را به دست خواهد آورد.
 
کودک باید در کمال آزادی و راحتی و برخورداری به سر برد. اگر به سیادت وی به هر دلیلی و به هر اندازه ای خدشه وارد شود تعادل روحی و روانی و اخلاقی او به هم خواهد خورد. بیشتر مشکلات و اختلالات روانی کودکان در مدارس مولود فراهم نبودن زمینه های پرورشی قبلی در خانواده است.
 
طفلی که به دنیا می آید، باید این آرامش و آزادی را در کنار مهر و محبت مادر احساس کند، به موقع خوابانیده شود، به موقع بیدار شود، شیر داده شود، لباسهای آلوده اش تعویض شود، و به گریه های وی پاسخ مناسب داده شود. اگر واکنشها و رفتار والدین، بخصوص در این دوران، در قبال کودک به اندازه و به موقع صورت پذیرد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی و اخلاقی و هماهنگی بیشتری در شخصیت برخوردار خواهد شد، در غیر این صورت عدم تعادل روحی و روانی و ناسازگاریهای رفتاری را به دنبال خواهد داشت.
 
کودک باید در این دوران بدود، بازی کند، لذت ببرد و روح لطیفش از محبتها و استقبال و پذیرایی گرم اطرافیان سیراب شود. در این دوران روحیه کودک بسیار ظریف و لطیف و حساس است و به هیچ وجه نباید آزرده شود. اصولا این دوران، دوران سیادت و آقایی کودک است نه دوران فرمانبرداری و اطاعت.
 
بعضی از والدین بر این تصورند که کودک باید در این سنین به تمام حرفها و امر و نهیهای آنان گوش فرا دهد و مطیع محض آنان باشد. اینان بچه ای را خوب می دانند که تنها حرف شنو باشد و هیچ کاری نکند؛ از جای خود تکان نخورد؛ جست و خیزی نداشته باشد ؛ کنجکاوی نکند، و تنها در گوشه ای ساکت و صامت بنشیند و مزاحم اطرافیان خود نشود. غافل از این که این دوران از دیدگاه تربیتی اسلام و همچنین از نظر علمی، دوران سیادت و آزادی کودک و دوران همه چیز خواستن، تحرک و جنب و جوش داشتن، دوران بازی وتفریح، دوران فعالیتهای آزاد و بالاخره دوران آزادی و شکفتگی کودک است.
 
در این دوران نباید طفل را از بازی و فعالیتهای طبیعی بازداشت و در مقابل خواسته ها و تمایلاتش سد و مانع ایجاد کرد، بلکه کودک باید این دوران را به طور طبیعی و آزاد سپری کند، لذت ببرد، به بازی بپردازد، کنجکاوی و تجربه کند؛ اینها همه خود از اهداف تربیتی این دوران است.
 
والدینی در آینده روی کودک تأثیر و نفوذ کلام خواهند داشت که در این مرحله بهتر و بیشتر فرمانبردار باشند. پدر و مادری که در مقابل خواسته ها و نیازهای طبیعی جسمی و روانی کودک می ایستند، تأثیر و نفوذ خود را نسبت به وی شدیدة از دست خواهند داد و از طرفی مانع رشد و شکوفایی استعدادهای نهفته در وجود او می شوند.
 
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392